رهاوی
< < < < < <<


رهاوی



فرستادن نظرات



آرشيو


Wednesday, November 26, 2003

سگی استخوان برادر به دندان حیرت گرفته ، به تردید که در دل نهان کند یا در خاک .


Sunday, November 16, 2003

من دوباره زندگي خواهم كرد .
در همين دنيا
براي دنياي ديگري كه هيچ وقت به دنيا نيامده صبر نمي كنم .



رهاوی

کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازِی
در قناری ها نگه کن در قفس
تا نیک دریابی کز چه در آن تنگناشان باز شادی هاشان شیرین است

کمترین تصویری از یک زندگانی
آب، نان،آواز
ورفزون تر خواهی از آن
گاه گه، پرواز

ورفزون تر خواهی از آن، شادی آغاز

آنچنان بر ما به نان و آب
این جا تنگسالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد، شوق پروازی نخواهد بود

شفیعی کدکنی





[Powered by Blogger]

blog*spot