رهاوی
< < < < < <<


رهاوی



فرستادن نظرات



آرشيو


Sunday, April 17, 2005

- خط های بی صدا، نقطه های پرمدعا، سه نقطه های موذی
- صداهای بی حرف، آواهای آواره، اداهای بی مکان
-- سرسری گرفتن استعدادهای کم نظیر ِ فرزند-خوانده ِ پدرم

- جمله های پر از اطناب ِ ناتوان، مترادف های بی استفاده، نشانه های جوان
- واژها، تک واژهای آوایی، حنجره های بی هدف
-- آآآآآآآ ای ای ای ای باید گفته می شد ااااااااااااااااا یییییییییییییییییییی

- علامت های تعجبی که برای به تعجب انداختن خواننده جمله های عادی اند.
- لحن، لحن ِ بی مکان، بی تناسب، لحن ِ خودفروش ِ صدا
-- اونا رو دوتا دوتا با هم دوتا بگیر، من که اهمیت به شماها نمی دم، حتی زحمت اهمیت ندادن هم به خودم نمی دم، چون این جا نیستم

- کسره ها برای توتالیترها، فتحه ها برای (زرافه ها) و ضمه ها برای پر کردن دهان های خالی از حرف
-- (قطع شدن ِ صدا)
-- ایستگاه اتوبوس هر روز صبح ِت نیست که، احمق نباش

- واژه ها وقت فکر کردن دارند و خطر دروغ گفتن
-
--

- نوشته ها سزارین اند، حرف ها زایمان طبیعی
-
-- نیگا کن، نوشته ها حرف ها ر و می خورن. پس من هم نوشته ها رو .

- نقطه پایان ِ نوشته
-
-- میل به دیدن ِ من توسط شما،



رهاوی

کمترین تحریری از یک آرزو این است
آدمی را آب و نانی باید و آنگاه آوازِی
در قناری ها نگه کن در قفس
تا نیک دریابی کز چه در آن تنگناشان باز شادی هاشان شیرین است

کمترین تصویری از یک زندگانی
آب، نان،آواز
ورفزون تر خواهی از آن
گاه گه، پرواز

ورفزون تر خواهی از آن، شادی آغاز

آنچنان بر ما به نان و آب
این جا تنگسالی شد
که کسی در فکر آوازی نخواهد بود
وقتی آوازی نباشد، شوق پروازی نخواهد بود

شفیعی کدکنی





[Powered by Blogger]

blog*spot